Quantcast
Channel: رمانی ها »آرشیو رمان
Browsing all 65 articles
Browse latest View live

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان روناک –قسمت پنجم

رمان روناک – قسمت پنجم دکتر می دانست این زنی که روبروی او نشسته وبی تاب ونالان است تا چه اندازه به دلگرمی او نیاز دارد، از طرفی اگر واقعا «هم نمی توانست بی جهت اورا خوشبین سازد و قول سلامیت وشوهرش را...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان روناک –قسمت ششم

رمان روناک – قسمت ششم لبخند ملایمی بر لبان پروین نشست. چند ثانیه ای مکث کرد و بعد گفت: های خوب و بد.عید که می شد بدری خانم با شوهر و بچه هایش می آمدند کرمانشاه. وقتی بچه های او و بچه های آقا منصور به...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان روناک –قسمت آخر

رمان روناک – قسمت آخر عصمت قیافه حق به جانبی گرفت و گفت: بله،  «رحیم آقا پوزخندی زد و گفت: »اش شد، آن ساعت دکتر و دارو کجاست؟ من لابد چیزی می دانم که می گویم. عصمت از جایش  »تو خیلی حالیت می شود. همین...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت اول

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت اول رمان رودخانه بی بازگشت – فریده رهنما  فصل اول: پوست دستم در تماس با آب یخ زده حوض مور مور شد، اما آن را عقب نکشیدم. بدن تبدارم که عین کوره آتش می سوخت ، نیاز به این...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت دوم

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت دوم هول برم داشت. چیزی نمانده بود از شدتِ وحشت به داخل رودخانه سقوط کنم. می ترسیدم سر برگردانم و به پشتِ سر نگاه کنم. در مورد سگ های هار سخن زیاد شنیده بودم و از آن می...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت سوم

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت سوم ۸۲فصل آقای سامانی به جبران خطای گذشته،،جشن عروسی مفصلی برای پسرش در هتل نادری گرفت و خانه ی خیابان داودیه را که محل سکونت فعلی او بود به نامش کرد. نور عشق در دیدگان...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت چهارم

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت چهارم این خانه شاهد خیانتهای سامانی به زنش بود. قدسی رفت و بچه هایش ماندند و حالا این من بودم که داشتم می رفتم، اما آیا این حق را داشتم که دخترم را از حقِ مسلمش محروم کنم؟...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت پنجم

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت پنجم گودالی که به دستِ خود در زیر پایم کنده بودم، مرا به سوی خود می کشید. اطرافم خالی بود و هیچ کس قصد کمک و یاری ام را نداشت. حوصله مستوره از ایستادگی و مقاومتم سر رفت و...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت ششم

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت ششم _مهم نیست، دیگر چیزی نمانده نوبتم شود. تو چتد تا می خواهی بگو برایت بخرم. _زحمت می شه. پونزده تا کافیه. به نظرم قراره امروز صبح آقا بره از آقا فرامرزی شکایت کنه. _بعد...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت هفتم

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت هفتم برخلافِ آنها من به دور خاطرات آن زمانها سیم خاردار کشیده بودم تا نتوانم از میانِ خارهایش عبور کنم و به گذشته برگردم. شهروز با فشار پدرش ، ناچار به تحمل برمک بود ، ولی...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت هشتم

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت هشتم شاید حق با خانجون و بابک بود که می گفتند آمدنم به اینجا اشتباه است. حرکت عقربه ساعت را دنبال نمی کردم، چون به گذشتِ زمان اهمیتی نمی دادم. بالاخره صدای زنگِ در مرا از...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان رودخانه بی بازگشت –قسمت آخر

رمان رودخانه بی بازگشت – قسمت آخر ۲۲فصل  دلم می خواست می توانستم افکارم را در یک نقطه متمرکز کنم و به آنچه که در منزل عمویم می گذشت و سرنوشتِ شیرین و بابک را رقم می زد بیندیشم، اما سلولهای بازیگوش مغزم...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان شالیزه –قسمت اول

رمان شالیزه – قسمت اول رمان شالیزه-شهره وکیلی   ۱فصل موهایش کوتاه است.چهره ای روشن دارد ، همچون صبح بهاری.طراوت از زیر پوست صورتی رنگش بیرون می زند.چشم های سیاه و درشتش مثل خرگوشی شیطان و کنجکاو به این...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان شالیزه –قسمت دوم

رمان شالیزه – قسمت دوم دقایقی بعد دوباره شماره لیوسا را گرفت.با هر بارزنگ انتظار دعا میکرد او گوشی را بردارد.اما دوباره تلفن روی پیام گیر رفت.نمی توانست با ان همه بی خبری ارامش داشته باشد.دنبال راه حل...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان شالیزه –قسمت سوم

رمان شالیزه – قسمت سوم سوار شد.نگاهش دو طرف خیابان را می پایید.دقایقی بعد جلو داروخانه بود.پیاده شد و یک ماسک خرید.روی صورتش گذاشت.راضی از ابتکاری که به خرج داده بود به ان طرف خیابان رفت.تاکسی گرفت و...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان شالیزه –قسمت چهارم

رمان شالیزه – قسمت چهارم ارتباط قطع شد.دست هایش می لرزید.خود را در یک قدمی هدف می دید.دوباره شماره گرفت:”الو ، ببخشید چند دقیقه پیش تلفن کردم.لیوسا شجاعی کدوم اتاق خوابیده؟” -خانم الان وصل کردم ، مگر...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان شالیزه –قسمت پنجم

رمان شالیزه – قسمت پنجم کلیدها را یکی یکی به در انداختند.با اولین کلیدی که چرخید ذوق کردند.در باز شد.کلید چراغ ها سمت راست دیوار بود.روشا کلید را زد و مهتابی پِت پیت کنان روشن شد.بلافاصله کشوهای میز را...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان شالیزه –قسمت آخر

رمان شالیزه – قسمت آخر خانم رهنورد گوشی را به طرف شالیزه گرفت.او ترس خورده و دستپاچه به شهرام مجال نداد.با لحنی انفجاری دست پیش گرفت:”بیایید از خود لیوسا بپرسید.گاهی آنقدر برای مادرش دلتنگی میکرد که...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان همیشه با همیم –قسمت اول

رمان همیشه با همیم – قسمت اول همیشه با همیم نادیا: جلوی در مدرسه دبیرستان دخترونه یه نفس عمیق کشیدم و با سرعت وارد شدم.دعا میکردم از سنم ایراد نگیرن…مدرسه خیلی بزرگی بود و تو اون موقع سال تقریبا خالی...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

رمان همیشه با همیم –قسمت دوم

رمان همیشه با همیم – قسمت دوم نادیا: صبح…لعنتی…یعنی کیه؟من که کلاس ۹۴با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم…ساعتو نگاه کردم… ندارم…سعی کردم بخوابم که گوشی رفت رو پیغامگیر…صدای زهرا خانوم بود: -الو…الو نادیا؟مادر...

View Article
Browsing all 65 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>